مذاکرات غیرمستقیم ایران و امریکا در عمان در شرایطی آغاز شده که توازن قدرت به شکل بیسابقهای به نفع جمهوری اسلامی ایران تغییر کرده است. حضور آقای عباس عراقچی به نمایندگی از ایران و استیو ویتکاف از سوی امریکا، نه تنها نشاندهنده جدی بودن این گفتوگوهاست، بلکه گواهی است بر پذیرش شرایط ایران از سوی طرف امریکایی. این مذاکرات در حالی برگزار میشود که امریکا، پس از سالها تحریم و فشار حداکثری، به بنبست رسیده و ناچار شده است این بار با دستی خالی و در موضع ضعف به میز مذاکره بازگردد.
۱. دست برتر ایران در تعیین شرایط مذاکره: نکته کلیدی در این مذاکرات، تحمیل تمامی شروط ایران از جمله نوع مذاکره، محل، زمان و موضوعات مورد بحث است. این امر نشان میدهد که امریکا نه از موضع قدرت، بلکه از موضع نیازمندانه پای میز آمده است. پذیرش پیششرطهای ایران توسط واشینگتن، بهوضوح بیانگر این واقعیت است که ایران دست طرف امریکایی برای جنجالآفرینی و جنگ رسانهای برای مرعوبسازی و تسلیم شدن ایران را خوانده و سیاست «فشار حداکثری» (اوباما، ترامپ و بایدن) با شکست مواجه شده و امروز تنها راه باقیمانده برای امریکا، مذاکره در چارچوب تعیینشده تهران است.
۲. حذف اروپا از معادله، فرصتی طلایی برای ایران: نبود اروپاییها در این مذاکرات، یک پیروزی استراتژیک برای ایران محسوب میشود. طی سالهای گذشته، اروپا اگرچه ادعای میانجیگری داشت، اما در عمل به ابزاری برای فشار بیشتر امریکا تبدیل شده بود. حذف آنها از میز مذاکره، به معنای از میدان به در کردن متحدان سنتی امریکا و تقویت جایگاه ایران است. این موضوع همچنین نشان میدهد که دیپلماسی فعال ایران توانسته بازیگران غربی را در تناقضی آشکار قرار دهد.
۳. ناتوانی امریکا در حمله نظامی، آرزوی محال واشینگتن: ادعای حمله نظامی به ایران سالهاست که به یک بلوف تبلیغاتی تبدیل شده است. تحلیلهای راهبردی نشان میدهد که امریکا توان نظامی، جرئت و حتی انگیزه لازم برای چنین جنگی را ندارد. تجربه افغانستان و عراق به وضوح ثابت کرده که هزینههای یک جنگ جدید برای امریکا غیرقابل تحمل خواهد بود. از سوی دیگر، قدرت بازدارندگی ایران شامل موشکهای بالستیک، نیروی دریایی و توان پهپادی هرگونه تفکر حمله را به یک کابوس برای استراتژیستهای امریکایی تبدیل کرده است.
۴. اهداف ایران، از دفاع از حقوق ملت تا خنثیسازی پروپاگاندا: اهداف جمهوری اسلامی از این مذاکرات کاملاً شفاف و مبتنی بر منافع ملی است:
- دفاع از حقوق ملت ایران در برابر تحریمهای ظالمانه.
- سلب هرگونه بهانهای از امریکا برای عدم همکاری.
- مدیریت افکار عمومی جهانی و افشای سیاستهای دوگانه غرب.
- خنثیسازی تبلیغات جنگطلبانه در داخل امریکا.
این مذاکرات همچنین فرصتی است برای اثبات این واقعیت که ایران نه از موضع ضعف، بلکه از موضع قدرت و منطق پای میز آمده است.
۵. شکست پروژه دوقطبیسازی و نفوذ داخلی: از مهمترین تاکتیکهای امریکا، ایجاد چندصدایی و دوقطبی در داخل ایران است. آنها امیدوارند با استفاده از جریانهای مرعوب، مجذوب و نفوذی، فشار داخلی بر نظام را افزایش دهند، اما واقعیت این است که وحدت ملی ایران پس از ترور شهید سلیمانی و خیانتهای آشکار امریکا در برجام، تقویت شده است. مجلس دوازدهم، دولت سیزدهم و قوه قضائیه، همگی در یک راستا حرکت میکنند و این همان نقطه قوتی است که امریکا را ناامید کرده است.
۶. شرایط جهانی به نفع ایران، افول هژمونی امریکا: امروز جهان شاهد افول قدرت امریکاست. جنگ اوکراین، بحران اقتصادی غرب، خیزش ضدصهیونیستی در جهان و شکست سیاستهای ترامپ و بایدن، موقعیت ایران را تقویت کرده است. حتی متحدان سنتی امریکا نیز به این نتیجه رسیدهاند که سیاستهای واشینگتن غیرقابل پیشبینی و خطرناک است. از سوی دیگر، پیمانهای راهبردی ایران با چین، روسیه و کشورهای منطقه، امنیت و اقتدار ایران را تضمین کرده است.
۷. هشدار به تیم مذاکره کننده، اجتناب از اشتباهات برجامی: اگرچه ایران در موضع قدرت قرار دارد، اما باید از هرگونه اشتباه تاکتیکی اجتناب کند. تجربه برجام نشان داد که امریکاییها به هیچ تعهدی پایبند نیستند. بنابراین، تیم مذاکرهکننده باید کاملاً هوشیار باشد تا در تلههای حقوقی، رسانهای و سیاسی امریکا گرفتار نشود. هرگونه امتیازدهی یکجانبه میتواند به جابهجایی برنده و بازنده منجر شود.
۸. نتیجهگیری: پیروزی ایران در هر سناریوی ممکن: در پایان باید تأکید کرد که این مذاکرات در دو سناریو به نفع ایران تمام خواهد شد:
- فرانامه (سناریو) اول: بنبست مذاکرات که نشاندهنده مقاومت ایران در برابر زورگویی امریکاست.
- فرانامه دوم: تداوم مذاکرات که به معنای پذیرش شرایط ایران توسط امریکاست. تنها خطر احتمالی، اشتباه محاسباتی تیم مذاکرهکننده است که باید با هوشیاری کامل از آن جلوگیری کرد. امروز ایران با اقتدار تمام در صحنه بینالمللی حاضر شده است و این امریکاست که برای فرار از بنبست تحریمهای خودساخته، به مذاکره تن داده است. جمهوری اسلامی ایران بار دیگر ثابت کرده که با استراتژی مقاومت هوشمندانه میتوان حتی ابرقدرتهای جهان را به زانو درآورد.